نام : علی اکبر
نام خانوادگی : توپچی تویسرکانی
تاریخ تولد : 1342 قم
برگزیده شده در حوزه : مدیریت
منتخب دوره : بیست و یکم
سال انتخاب : 1394
سوابق و فعالیت های قرآنی
معاونت سازمان دارالقرآن
مدیریت قرآنی جامعه المصطفی العالمیه در کشورهای بلغارستان، ترکیه، تایلند و تاجیکستان
مدیریت فرهنگسرای قرآن شهرداری تهران
عضویت در شوراهای قرآنی سازمانها و نهادهای کشور و ارائه خدمات مشاورهای
راهاندازی شوراهای قرآنی مناطق 22 گانه شهر تهران
برگزاری دورههای تربیت معلم قرآن ویژه طلاب خارجی مقیم در ایران
قرائت در محافل قرآنی داخل و خارج از کشور
داوری در مسابقات استانی و کشوری
آشنایی با جلسات استاد خدامحسینی از سال ۵۵
او که ارتباط خیلی نزدیکی با استاد خدامحسینی دارد آن را مدیون آشناییاش با همان جلسات سنتی و حضور مستمرش در آن جلسات میداند و ادامه میدهد: «در سال ۵۵ استاد خدامحسینی، نوار کاست تلاوت مصطفی اسماعیل از سوره مبارکه لقمان را به من داد که لحن و صوتش بسیار من را جذب قرآن کرد و شاید موجب شد تا ورودم به این حوزه پررنگتر شود. خاطرم است که شهید احمد انصاری که از نسل اول قرآنیان کشورست و چند نفر از اساتید قرآنی دیگر نیز در این محله جلسه قرآن داشتند، اما شکلگیری تخصصی قرآن من با استاد خدامحسینی بوده است هرچند یکی، دو نفر از دوستان نیز حکم استادی برای من داشتند».
حاج اکبر، نیروی رسمی جامعةالمصطفی(ص) العالمیه (سازمان مدارس علمیه خارج از کشور سابق) با ۲۰ سال سابقه فعالیت است که از آنجا به شهرداری (سازمان فرهنگی ـ هنری شهرداری تهران) مأمور شده است. از حدود ۱۲ سالگی با جلسات استاد خدام حسینی به صورت تخصصی به آموزش قرآن پرداخته است که ادامه میدهد: «البته قبل از او، استاد دیگری نیز داشتهام که از جمله آنها «مرتضی لهراسبی» است که او را به تازگی در فرهنگسرای قرآن پیدا کردم که یادم است از جلساتش در خیابان ابطحی استفاده میکردم از سوی دیگر در نزدیک محل سکونتمان قبل از پیروزی انقلاب، جلسات خانگی او به صورت سیار بود که در محله میچرخید و من از آنها بهره بردهام. پس از آن با استاد خدامحسینی حدود سالهای ۵۵ آشنا شدم که کار تخصصی و دقیق قرآنیم را با او ادامه دادم. هر چند در محضر اساتید قرآن به طور منظم نبودم و بیشتر در جلسات سنتی قرآن شرکت میکردم».
مدیر فرهنگسرای قرآن که قبل از انقلاب از جلسات خدامحسینی در مسجد بابالحوائج در ۱۰ متری جعفری استفاده میکرده است و بعد از انقلاب از جلسات قرآن او در خانهشان بهره گرفته است، میافزاید: «پنج نفر بیشتر نبودیم که از این تعداد چهار نفر شهید شدند چون شهید فریدون بزم، شهید اسماعیل میرزانژاد، شهید علیرضا سخاوتی و... که بعدها ولی پوراحمدی به جمع ما به این جلسات اضافه شدند و سپس محمود غفاری و تقی نصیری به جلسه استاد خدامحسینی پیوستند. سپس این جلسه به مسجد حاج عبدالله منتقل شد و پس از آن در کانون میثم برگزار میشد که اندک اندک جمعیت این کلاس بیشتر شد، همچنین مرحوم فیضالله پوراحمدی، شهید حسین جاویدپور، شهید مجتبی میرغفاری و شهید حسین محمدی از دوستانم در این جلسه بودند».
توپچی که وجود معنوی مادرش را در شکلگیری شخصیتش تأثیرگذار میداند، میافزاید: «هنگامی که به آموزش قرآن علاقهمند شدم، مادرم با توجه به محدودیتهای اقتصادی که داشتیم از حضور من در کلاسهای قرآن پشتیبانی میکرد و شرایط را فراهم میکرد تا من با خیال راحت به آموختن قرآن ادامه دهم و بر کلاسهای قرآن حضور پیدا کنم. خاطرم است که در جلسات قرآن قبل از انقلاب اعلامیههایی از حضرت امام خمینی(ره) به خانه آوردم تا بعد ببرم میان مردم توزیع و پخش کنم، اما نزدیک بود که توسط دستگاه نظام، وقت دستگیر شوم که مادرم من را از دست آنها فرار داد».
مسئول کانون قرآن سیستان و بلوچستان در سال ۶۸
توپچی میگوید: «به عنوان مسئول کانون قرآن سیستان و بلوچستان در آنجا مستقر شدم. از سویی به دلیل حساسیتهایی که در آن منطقه بود و از سوی دیگر علاقهای که اهالی آنجا به قرآن داشتند و از جهت دیگر ارتباط خوبی که با حوزههای علمیه اهلتسنن داشتم و همکاری اساتید قرآن وقت، فعالیتهای قرآنی خوبی در آن سالها آنجا انجام گرفت. به یاد دارم که اساتیدی چون کاموزی، صفدری، سلیمانی که در آن زمان نوجوانان بودند به ما ملحق شدند و حتی اساتید قرآنی نیز از تهران به آنجا بردیم و دورههای خوبی را برگزار کردیم و حتی اعزام کاروانهای قرآنی در سطح استان داشتیم».
او در سال ۷۰ از سیستان و بلوچستان به تهران میآید و تا سال ۷۲ به فعالیتهای قرآنیاش در سازمان دارالقرآن الکریم در کنار خدامحسینی ادامه میدهد تا اینکه با رفتن استاد خدامحسینی او نیز از سازمان دارالقرآن میرود و پس از آن در مؤسسه قرآن و عترت مرحوم محمدتقی خاموشی در خیابان وحدت اسلامی به عنوان مدیر اجرایی مشغول فعالیت شده است.
توپچی ادامه میدهد: «در این مؤسسه همان تیمی که با استاد خدامحسینی در سازمان دارالقرآن مشغول بکار بودند، فعالیت میکردند و تا یکی دو سال این مؤسسه ادامه حیات داد و پس از آن برای چند ماهی به عنوان مسئول قرآنی وزارت دفاع مشغول شدم و پس از آن در سالهای حدود ۷۴ و ۷۵ در شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در خیابان فاطمی در کنار استاد خدامحسینی مشغول به همکاری به عنوان مسئول کمیته قرآن شدم».
وی در سال ۷۹ برای اجرای برنامههای قرآنی، بسط و گسترش زمینههای قرآنی از سوی سازمان مدارس علمیه خارج از کشور (جامعةالمصطفی(ص) العالمیه فعلی) از سوی جمهوری اسلامی ایران به کشور بلغارستان اعزام شد و تا پس از آن به کشور ترکیه رفته و تا حدود سال ۸۷ در آنجا مستقر بوده است و پس از آن به دعوت سازمان فرهنگی ـ هنری شهرداری به عنوان مدیر فرهنگسرای قرآن تاکنون مشغول به فعالیت است.
حاج اکبر اظهار میکند: «در این مدتی که در خارج از کشور بودم، مسئولیت راهاندازی چند دارالقرآن را عهدهدار بودم چنانکه در تایلند، دارالقرآن رسول الاعظم(ص) را در کنار یکی از روحانیون، حجتالاسلام حسینپور که در حال حاضر به رحمت ایزدی پیوستهاند به همراه شیعیان تایلند راهاندازی کردیم. همچنین در کشور تاجیکستان نیز مؤسسات و دارالقرآنهایی نیز تأسیس کردیم و این هم به دلیل این بود که در شهر مقدس قم فعالیتهایی داشتم که آنها محدود به طلاب خارجی بود که در ایران مستقر بودند که برنامههای متعدد، دورهها و مسابقات کوناگونی برای این افراد اجرا کرده بودم».
برگزاری اولین دوره مسابقات قرآن ویژه طلاب حدود سالهای ۶۲-۶۳
از او پرسیدم آیا با وجود اینهمه مشغله کاری و حضور در جبههها، فعالیت قرآنیش قطع شده است یا نه؟ با صراحت اظهار میکند:«درهیچ زمانی فعالیت قرآنیاش قطع نشده است. چون معتقدم معلم قرآنی یعنی مبلّغ قرآن و مربی قرآن چیزی سوری نیست که تنها حرکات را باید آموزش دهد بلکه معلمی قرآن یعنی آموزش معارف قرآن، اخلاق قرآن، فرهنگ قرآن و آموزش حقایق و لطایف قرآنی به جامعه که این را هیچ گاه قطع نکردم».
توپچی ادامه میدهد: «حتی خاطرم است که دوره ا ول مسابقات قرآن ویژه طلاب را حدود سالهای ۶۲-۶۳ ما در قم برگزار کردیم به این معنا که آمدیم و در مدرسه حوزه علمیه که خودم بودم اطلاعیههایی را حاوی رشتههای مسابقه و زمان آغاز مسابقه با دست نوشتیم و به دیوار چند مدرسه علمیه نصب کردیم و سه روز در مدرسه خودمان مسابقه قرآن را با محمدرضا شهیدیپور که هر جفتمان داور بودیم، برگزار کردیم. حتی در کشور بلغارستان نیز که در مؤسسه کلاسهای آموزش عربی داشتیم که به طور منظم هفتهای دو یا سه بار به دعوت همان بچهها که مسیحی بودند قرآن میخواندیم و به عبارت دیگر محافل قرآنی برگزار میکردیم».
وی میافزاید: «بعد از مدتی آموزش قرآن را در کشور بلغارستان ویژه علاقهمندان شروع کردیم با این وجود که مسیحی بودند اما دوست داشتند، قرآن را بفهمند و بدانند که کلماتش چیست؟ حتی نشستهایی را ویژه اساتید و مربیان آن کشور با عنوانهای پژوهشی در حوزه قرآن کریم برگزار میکردیم. یادم است حدود ۲۰یا۳۰ نفر دانشجوی مسیحی بلغاری داشتیم که میخواستند موضوعات متعددی را از قرآن بدانند مثلاً میخواستند نظر قرآن را در ارتباط با انسان بدانند و طی برنامهای دو هفته به آنها فرصت میدادیم خودشان در رابطه با آن موضوع تحقیق کنند و پیرو آن نیز مطالبی که داشتیم را به زبان بلغاری ترجمه میکردیم و در اختیار آنها قرار میدادیم و بعد که جلسه برگزار میشد در این باره صحبت و گفتوگو با حضور اساتید انجام میگرفت و پاسخ آنها را دریافت میکند که باحضور اساتیدی چون دکتر شمسالدین واسیلینوفکه شیعه بود، پرفسور بلف و تیوفانوف که اهل تسنن بلغاری بود، این کارهای قرآنی بدون کمترین وقفهای انجام میشد».